-
تغییر مکان
شنبه 27 خردادماه سال 1391 16:44
سلام دوستای خوبم ... اومدم بهتون بگم این وب به این ادرس http://maryam-75-17.blogfa.com/ تغییر کرد. لطفا از تو لینکاتون اصلاحش کنین. ممنون.
-
بهار را باور کن...........
یکشنبه 28 اسفندماه سال 1390 23:16
باز کن پنجرهها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند کوچه یکپارچه آواز شده است و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن کرده ست باز کن پنجره ها را ای دوست هیچ یادت هست که زمین را عطشی وحشی سوخت برگ ها پژمردند تشنگی با...
-
به سلامتی ......
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 21:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره ... . . . به سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه ... . . . به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست ... . . . به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 دیماه سال 1390 22:05
دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: Â « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو...
-
خدا....
شنبه 3 دیماه سال 1390 22:03
خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد: او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد. او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد. او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد....
-
شانس
دوشنبه 16 آبانماه سال 1390 01:47
شانس یکبار در خونه ادم رو میزنه ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد میاد تو ! اینه زندگی ما !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 آبانماه سال 1390 01:41
شاگرد: استاد ، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم !؟ استاد: شب یک غذای شور بخور . آب نخور و بخواب . ببین چه خوابی میبینی . شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت . شاگرد: استاد دائم خواب آب میدیدم ! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم . کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم ! در ساحل رودخانه ای مشغول.... گفت اینا رو...
-
وجود خدا
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1390 23:26
ترجیح می دهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مُردم بفهمم که نیست... تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مُردم بفهمم که هست. آلبر کامو
-
راه رفتن روی اعصاب دختران
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1390 23:25
1.تو خیابون خیلی با احترام از یه دختر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید 2. پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه دختر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق 3. توی اتوبان جلوی ماشین یه دختر خانوم با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید 4. توی جمع دخترای فامیل وقتی همشون دارن یه سریال می ببینن هی کانال...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 مهرماه سال 1390 01:22
**داستانک طنز استخدام ** یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس میگذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند: - یک پیرزن که در حال مرگ است. - یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است....
-
ازمون داماد ها
شنبه 2 مهرماه سال 1390 01:16
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند. یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. دامادش فوراً... شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد. فردا صبح...
-
مرد نابینا...
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 11:55
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را...
-
عشق یعنی دوست داشتن دیگران
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 23:02
روزی جوان ثروتمندی نزد استادی رفت و گفت: عشق را چگونه بیابم تا زندگانی نیکویی داشته باشم؟ استاد مرد جوان را به کنار پنجره برد و گفت: پشت پنجره چه میبینی؟ مرد گفت: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد. سپس استاد آینه بزرگی به او نشان داد و گفت: اکنون چه میبینی؟ مرد گفت: فقط خودم را...
-
.......
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 19:41
چه کسی میگوید گرانی شده...... چه کسی میگوید گرانی شده؟؟دوره ارزانیست...دل ربودن ارزان...دل شکستن ارزان. .دوستی ارزان است...دشمنیها ارزان..چه شرافت ارزان... تن عریان ارزان....ابرو قیمت یه تکه نان.....و دروغ از همه چیز ارزانتر...قیمت عشق چقدر کم شده...کمتر از اب روان..وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان
-
بعضی ها...
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 03:51
بعضیها مثل کبریت میمونن. خودشون ارزش چندانی ندارن، ولی میتونن زندگیتو به آتیش بکشن
-
در زندگی افرادی هستند
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 04:04
در زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهربازی هستند. . . . از بودن با اونا لذت می بری ولی باهاشون به جایی نمی رسی . . .
-
من به آمار زمین مشکوکم
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 04:01
من به آمار زمین مشکوکم اگر این شهر پر از آدمهاست پس چرا این همه دلها تنهاست؟
-
میدونی چرا وقتی ادم بزرگ میشه با خودکار مینویسه؟
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 01:19
میدونی چرا وقتی ادم بزرگ میشه با خودکار مینویسه؟؟ چون یاد میگیره هر اشتباهی پاک نمیشه. . .
-
فرشتگان از خدا پرسیدند:
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 01:16
فرشتگان از خدا پرسیدند: خدایا تو که بشر رو اینقدر دوست داری چرا غم رو افریدی؟ خدا گفت: غم رو به خاطر خودم افریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نشود یاد خالقش نمی افتد
-
همیشه از فاصله ها گله میکنیم
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 00:00
همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی فاصله میذاشتیم
-
بهترین مترجم کسی است
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 23:55
بهترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند
-
سلااااااااااااااااام
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 23:38
سلام دوستان به وب من خوش اومدین. . . من این وب رو تازه زدم. . . امیدوارم خوشتون بیاد لطفا نظرای گلتون رو برام بگین. . .